شهر فرادنبه


فرادُنبه یکی از شهرهای شهرستان بروجن، استان چهارمحال و بختیاری است. این شهر کوچک در ۷ کیلومتری غرب بروجن قرار دارد و نام اصلی آن فرادامنه می‌باشد. جمعیت آن ۱۳۹۶۰ نفر است. (برآورد سال ۱۳۸۳)

تاریخ

پیشینه پیدایش فرادنبه را به بیش از ۱۴۰۰ سال پیش نسبت می‌دهند که گویا چهار قلعه در اطراف آن وجود داشت. همچنین از این محل به نام پیر دامنه با ۸۰۰ نفر جمعیت در سفر نامه‌ای مربوط به سال ۱۳۲۳ هجری قمری یاد شده‌است. از فرهنگ دهخدا: فرادنبه . [ ف َ دُم ْ ب َ ] (اِخ ) قصبه ای است از دهستان گندمان بخش بروجن شهرستان شهرکرد، واقع در ۱۱ هزارگزی باختر بروجن متصل به راه بروجن به اصفهان . ناحیه ای است واقع در دامنه ٔ کوه و معتدل که دارای ۴۰۰۴ تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین می‌شود و محصولاتش غلات، حبوب، کتیرا و لبنیات است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. صنعت دستی زنان قالی بافی است . راه ماشین رو و یک باب دبستان و نیز یک قلعه ٔ قدیمی و یک زیارتگاه و در حدود ۳۵ باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۱۰).

بنا های تاریخی شهر فرادنبه

بر اساس موقعيت منطقه و سنگ قبور موجود در گورستان هاي قديمي شهر وآن چه به جاي مانده قبل از پيدايش شهر در منطقه ي فعلي اجداد ساكنين امروزي در چندين منطقه مجزا قلعه هاي اطراف شهر مستقر بودند كه بر اثر يورش هاي پي در پي متجاوزين بردستاورد هاي اين دهات ايل نشين ان ها مجبور به اسكان در محل فعلي مي گردند اگر چه تاريخ دقيق اين اسكان مشخص نيست اما حدود تقريبي و قدمت تاريخي ان به سنه هاي ۱۰۲۴و۱۰۲۵ه ق خود گواه اين اسكان مي باشد.

از آثار وابنيه هاي تاريخي فرادنبه ميتوان بر حمام خان بابا خان به سنه ۱۲۷۶ حمام گلشن (حمام كهنه) قلعه ضرغام السلطنه به سنه ۱۲۷۹ ه ق حمام رحمت اباد – مسجد حاج شيخ علي بن پير مراد و….. اشاره نمود كه از لحاظ فرم معماري بسيار منحصر به فرد است.

قلعه فرادنبه مربوط به سال ۱۲۷۹ ه. ق. است. این اثر در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۵۳۶۷ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

-علي داد (ايل پيگ) پدر ضرغام در زمان حكومت خود در اين محل قلعه‌اي مي‌سازد كه به قلعه كهنه معروف است . پس از علي داد پسرش ابراهيم خان ملقب به ضرغام السلطنه خان فرادنبه و قلعه‌اي در كنار قلعه كهنه مي‌سازد كه به قلعه ضرغام السلطنه خان معروف است . زمان ساخت اين قلعه به سال ۱۲۷۹ ه.ق. بازمي‌گردد.

حمام فرادنبه

حمام فرادنبه مربوط به سال ۱۲۷۹ ه. ق. است و در شهرستان بروجن، بخش مرکزی، ۵ کیلومتری شرق بروجن واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۸ اسفند ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۵۳۶۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

حمام کهنه فرادنبه

حمام کهنه فرادنبه مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بروجن، بخش مرکزی، شهر فرادنبه، میدان شهید کریمی واقع شده و این اثر در تاریخ ۷ خرداد ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۲۹۴۴ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

حمام خانی فرادنبه

مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بروجن، بخش مرکزی، شهر فرادبنه، بلوار مدرس واقع شده و این اثر در تاریخ ۰۷ خرداد ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۲۹۶۰ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است

آرامگاه ضرغام‌السطنه

مقبره ضرغام السطنه مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بروجن، بخش مرکزی، شمال غرب شهر فرادنبه واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۸۲۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

زبان و نژاد

مردم این شهر همگی ترک زبان و احتمالاً از طایفه اَبیوِردی (از طوایف ایل قشقایی که از ناحیه‌ای در شمال خراسان به فارس وسپس به بختیاری مهاجرت کرده‌اند) می‌باشند.

وضعیت اقتصادی

دراین شهر حدود نیمی از مردم اقتصادی مبتنی بر کشاورزی نیمه مکانیزه و مکانیزه ودامداری سنتی و نیمه صنعتی دارند.

که محصولات موفق آن در زمینه کشاورزی سیب زمینی چغندر قند گندم جو و یونجه می باشد.

قالی بافی از صنایع دستی مشهور آن است و نقش ” گل پتو ” در این شهر بصورت انحصاری استفاده میشود.

چند تن از افراد موفق شهر فرادنبه

آقای دکتر ابولقاسم علوی  :فوق تخصص مقز واعصاب یک دوره به عنوان نماینده مجلس شهرستان بروجن ولردگان نام آشنا در حرفه پزشکی در کشور

آقای دکتر مجید شیرانی : فوق تخصص کلیه استاد دانشگاه ونام آشنا در حرفه پزشکی

آقای دکتر علیرضا شیرانی :فوق دکترا حقوق بین الملل از دانشگاه ادینبرو انگلستان کاندیدا یک دوره مجلس شورای اسلامی شهرستان بروجن که موفق به راهیابی نشد ودر رده دوم قرار گرفت.

آقای علی ربیعی فرادنبه : مخترع جوان شهر فرادنبه که موفق به کسب مدال نقره ششمین فستیوال مخترعان سال ۲۰۱۱ ژنو سوئیس شد.

استبداد صغیر،فتح اصفهان

در اوایل سال ۱۳۲۷ قمری بعد از قیام مردم اصفهان علیه حکومت اقبال‌الدوله حاکم مستبد محمدعلی شاه و تقاضای کمک آیت الله حاج آقانورالله نجفی اصفهانی و آقانجفی اصفهانی از ایل بختیاری برای پیوستن به مجاهدین شهری, ضرغام السلطنه با یکصد و ده تن از بختیاری‌ها و با شعار «علی ولی الله» حرکت کرده وارد اصفهان شد. ملحق شدن آن‌ها به مجاهدین اصفهانی باعث فتح اصفهان گردید و اقبال الدوله حاکم اصفهان به قنسولگری روس پناهنده شد. ضرغام السلطنه اولین رئیس بختیاری بود که وارد اصفهان شد. بعد از فتح اصفهان صمصام السلطنه با ۵۰۰ سوار وارد اصفهان شد.

حرکت به سمت تهران

وی به هنگام حرکت اردوی بختیاری به تهران،در اصفهان ماند تا ضمن سروسامان دادن به اوضاع، نیروهایی تازه نفس برای پشتیبانی اردوی اعزامی به تهران جمع آوری و سازماندهی کند.اما وقتی خبر شهادت برادرش را شنید،با قوای خود با عجله وارد تهران شد.می گویند وقتی محمدعلی شاه شنید که ضرغام با گروهی از سواران بختیاری وارد تهران می‌شود،در همان روز در سفارت روسیه در زرگنده متحصن می‌شود. نامه وی به روزنامه مجلس در خصوص هدف و انگیزه خود ازفتح اصفهان و دلایل مخالفت خود با بعضی سران مشروطه ( به ویژه علیقلی خان سردار اسعد ) و پناه بردن به امامزاده شاه عبدالعظیم به شرح زیر است: «  خدمت مدیر محترم جریده مجلس ـ دام بقائه خواهش درج لایحة ذیل را می‌نمایم

اگر چه با امتحاناتی که داده گمان دارم تمام برادران وطنی به خوبی از حالم آگاه باشند مع‌ذالک لازم دانستم در این وقت که پس از شانزده ماه تحمل زحمات و تقبل خطرات می‌خواهم به میل خویش مراجعت کنم عرض عقیده کرده سبب آمدن و علت رفتن خود را به سمع افراد ملت رسانیده باشم: اوقاتی که قشون استبداد کار محاصره را بر اهالی غیور و مظلوم تبریز سخت کرده بودند و همه روزه عرصه را بر آنان تنگ تر می‌کردند، اتصالاً خیال می‌کردم که به هر وسیله باشد خود را به آنان برسانم و شاید ـ بعون الله ـ از چنگ دشمنان برهانم. عاقبت فکرم به اینجا رسید که بهتر این است قوای شاه را تجزیه کنم و در جمع مستبدین که آن وقت از تمام ایران فارغ بودند و فقط به اهالی تبریز کار داشتند، تفرقه اندازم. این بود که با عده قلیلی از سواران خودم به اصفهان رو آورده و به خواست خداوند با اینکه ما بالغ بر یکصد نفر نمی‌شدیم، بر سه هزار نفر قشون مستبدین غلبه جسته،اصفهان را قبضه نمودیم. این بود که شاه مخلوع لابد شد تا قسمت بزرگی از قوه خود را به طرف ما فرستد و از کار تبریز سست شود. و حمدالله که از آن روز به بعد دوباره قالب مشروطیت را روحی تازه پیدا شد و من آن چه شد تا فتح طهران، خلع شاه و رفع موانع بزرگ و تشکیل دارالشورا و وزارت خانه‌ها و دایر شدن تمام ادارات رسمی دولتی، که منتهای آروزی هر دوست مشروطه‌طلب بود (همراه بودم) ولکن چیزی که از این همه تبدیلات و تغییرات منظور بوده همانا بر احدی پوشیده نیست که جز این نبود که ما به‌ترتیب مشروطه و اسلوب دولتی شور و روی دین و دولت خویش را رونق دهیم و دست ظلمه را با زنجیر قانون ببندیم تا به زیردستان ستم نتوانند کرد و به قانون اخذ مالیات کنم و به قانون خرج.احدی خودسر کار نکنند و هیچ کس بدون لیاقت و شرط بر مسندی ننشیند و امیدوارم عن قریب به این نتایج نیز برسیم. ولیکن چون پاره‌ای مشهودات و بعضی مسموعات از دور و نزدیک، از سلوک حکام و رفتار اقویا بر خلاف معمول است، این بود که خواستم به محل ایل خود باز گردم. چون به حضرت عبدالعظیم رفتم جمعی از خیرخواهان وطن و وکلای دارالشورا و علمای اعلام مرا مانع شده و گفتند مطالب خود را بنویس و به مجلس شورا فرست تا جواب کافی دهند و به وعده اقدامات عاجلانه امیدوارت سازند. مقاصد خود را که نگاشته شده پیشنهاد کردم و خودم به تنهایی به شهر برگشتم متأسفانه می‌بینم که بعد از ده روز هنوز جوابی داده نمی‌شود. لهذا مجدد برای رفتن تصمیم عزم نموده به تمام ملت عرض می‌کنم که من با خدای خود عهد کرده‌ام و در پیمان خویش ثابتم که تا آخرین قطره خون خود را در راه خلاص و آزادی این ملت و استقلال این مملکت و حفظ دین مبین بریزم حال هم برای وفای به این عهد و پیمان حاضر و منتظر فرمانم» ( حاجی ابراهیم بختیاری، ضرغام‌السلطنه)

مبارزه با سلطه گران

وی به خاطر نفرت از انگلیسی‌ها با علیقلی خان سردار اسعد اختلاف داشته‌است به همین دلیل سردار اسعد تلاش نمود تا ضرغام السلطنه را برای همیشه از محیط سیاست خارج و برکنار نماید و خود زمام امور را در دست گیرد. اختلاف بین سردار اسعد و ضرغام السلطنه و سایر مجاهدین و سرداران روز به روز بیشتر می شد تا عاقبت ضرغام السلطنه از سیاست منزوی گردید. ضرغام که به جد پایبند به اصول مشروطیت بود تلاش زیادی کرد تا از انحراف مشروطیت جلوگیری نماید. در راستای این هدف روزی به پارک اتابک محل اقامت ستارخان می‌رود و با وی و تعدادی از مجاهدین در باره اوضاع پیش آمده گفتگو می‌کند و می‌گوید: «  « مقصود از مشروطیت این است که عدل و انصاف جای ظلم و اعتاب بگیرد و کلمه من به ما مبدل شود متاسفانه امروز قضیه بر عکس شده و سردار اسعد خود را رییس مطلقه میداند…. باید سردار و سالار و سایر اشخاص که در این راه رنج‌ها برده و زحمت‌ها کشیده‌اند دست به دست هم داده نگذارند که اصول استبداد و خود سری دوباره در مملکت رواج یابد.»

تلاش برای حفظ مشروطیت

وی به همراه ستارخان سردار ملی، باقرخان سالار ملی و عبدالحسین سردار محیی (معز الدین) تشکیل انجمنی با نام هیات اتحادیه احرار می‌دهند تا بتوانند برای استقرار اصول مشروطیت هماهنگ تلاش کنند. متن پیمان به شرح ذیل است: «  « امضاء کنندگان ذیل به کلام الله مجید ربانی و شرف و ناموس وطن قسم یاد کرده ایم که از امروز تاریخ ۱۹ شهر رجب المرجب ۱۳۲۸ متحداً و متفقاً در راه دین مبین اسلام و بقای مشروطیت مملکت ایران و دفع اشرار و قلع وقمع ریشه فساد تا وقتی که عمرداریم بکوشیم واز جان و مال واهل و عیال در راه این مقصود مقدس به هیچ وجه من الوجوه مضایقه و خوداری نکنیم و هرگاه خدای ناکرده از این چهار نفرامضاء کنندگان ذیل به دسایس شیطانی از جاده حقیقت و این مقصد عالی منصرف شده و از شرافت قومیت صرف نظر نمود بر سه نفر دیگر فرض و واجب است که به هر وسیله‌ای که باشد آن شخص را ذبح بنماید. خداوند تبارک و تعالی در این اتحاد خودمان حاضر و ناظر دانسته به شرایط فوق عمل خواهیم کرد.» فی تاریخ فوق است عبدالحسین سردار محیی،ابراهیم بختیاری،ستارخان، باقر خان

درگذشت

وی در سال ۱۳۳۷ قمری درگذشت و در فرادنبه واقع در شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاری به خاک سپرده شد.